به گزارش شهرآرانیوز، «مامان میتونم با اسم کوچیک صداتون بزنم؟» با تعجب نگاهش میکنم و علتش را میپرسم. میگوید: «آخه ساناز هم مامانش رو با اسم صدا میزنه. میگه چون خیلی با هم دوستن.» میپرسم: «مگه ما با هم رفیق نیستیم؟» کمی فکر میکند و میگوید: «خب چرا، ولی این جوری خیلی با هم رفیق میشیم.» فکرم پیش والدین ساناز میرود؛ اینکه چگونه خانوادهای هستند و چرا ساناز باید والدینش را با اسم کوچک صدا بزند و چرا مسئله به این کم اهمیتی برای دختر هفت ساله ام یک دغدغه شده است؟
صدازدن والدین با اسم کوچک را در برخی فیلمها و سریالهای خارجی دیده ام ولی نه به عنوان یک فرهنگ غالب در همان کشورها، برای همین وقتی با این مسئله در بین خانوادههای ایرانی برخورد میکنم، خیلی متعجب میشوم که روی چه حسابی برخی والدین این مسئله را نشانه صمیمیت میدانند. موضوع را که با دکتر حسین کدخدا، روان شناس کودک و نوجوان و عضو هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان، در میان میگذارم، گزارههای زیادی دراین باره میدهد که حتم دارم خواندنشان برای شما هم خالی از نکته نباشد.
تا همین یکیدو دهه گذشته شاید در حد انگشتان دست میتوانستید خانوادههایی را بیابید که بچههایشان والدین را با نام کوچک صدا بزنند، اما الان این مسئله به قدری شایع شده است که روانشناسان و مشاوران حوزه تربیتی زنگ خطر آن را به صدا درآورده اند. چرایی این مسئله علتهای زیادی دارد. برای نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد:
یک اصل تربیتی میگوید: بچهها آن گونه هستند که ما هستیم، نه آن گونه که ما میخواهیم. بنابراین، اگر درخانه به بهانه صمیمیت یا راحتی یکدیگر را با اسم کوچک و بدون پسوند یا پیشوند احترام آمیزی صدا میزنیم یا با اسم شکسته مانند ابی به جای ابراهیم یا اشکی به جای اشکان، نباید توقع داشته باشیم که فرزندانمان ما را با احترام صدا بزنند.
گاهی بچهها از سر ناسازگاری و به نشانه اعتراض و نارضایتی والدینشان را به اسم کوچک صدا میزنند. معمولا این رفتار را در کودکان پرخاشگر، سرکش و بداخلاق بیشتر میبینیم.
والدینی که تفاوت سنی آنها با بچه هایشان کم است و اعتمادبه نفس ضعیفی در برابر بچهها دارند، سعی میکنند با دادن این امتیاز به بچه ها، رابطه دوستانه را جایگزین رابطه والد و فرزندی کنند.
بچهها وقتی نمیخواهند والدین ناتنی خود را به رسمیت بشناسند، سعی میکنند با رفتارهایی مانند سرپیچی یا صدازدن والدین با نام کوچک در برابر آنها قدرت نمایی کنند و اعتراضشان را نشان بدهند.
وقتی پدر و مادر از اقتدار لازم در زندگی برخوردار نباشند و افسار زندگی شان را دست بچهها بسپارند، معمولا بچهها از این حربه برای احساس قدرت نمایی خودشان استفاده میکنند.
از نظر برخی از والدین صدا زدنشان با اسم کوچک نشانه صمیمیت بین آنها و فرزندانشان است، همان گونه که دو دوست و رفیق صمیمی باهم تعامل دارند. گاهی هم مسئله آن قدری اهمیت ندارد که بخواهند با آن برخورد جدی داشته باشند یا در نوع رابطه و تعاملی که با فرزندشان دارند، تغییری ایجاد کنند، درحالی که مسئله آن طور که آنها تصور میکنند کم اهمیت نیست و میتواند آسیبهای تربیتی زیادی را ایجاد کند. برای نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد:
صدا زدن با اسم کوچک حتی بین همسران هم نوعی بی احترامی است، بنابراین وقتی به بچهها این اجازه را میدهیم که ما را با اسم صدا بزنند، درواقع به آنها مجوز بی احترامی به بزرگ ترها را داده ایم.
در اصول تربیت دینی جایگاه والدین همیشه والاتر از فرزندان بوده است و نباید بچهها هیچ وقت این فاصله را نادیده بگیرند و از یاد ببرند، یعنی حتی اگر با بچه هایمان دوست باشیم، باز هم در درجه اول والد آنها هستیم، بنابراین نباید با این تصور که صدا زدن با نام کوچک سبب صمیمیت میشود، این فاصلهها را ازبین برد.
وقتی بچهها والدینشان را با جایگاه حقوقی شان، یعنی پدر و مادر صدا میزنند، احساس اعتماد به نفس زیادی را در والدین ایجاد میکنند، همان طور که بچهها هم احساس حمایت شدن و داشتن پشتیبان را از جایگاه پدر و مادر دریافت میکنند، بنابراین طبیعی است که با صدا زدن والدین با نام کوچک این احساسها از نظر روان شناختی در دوطرف ازبین برود.
بچهها نمیتوانند حد و اندازهها را نگه دارند. طبیعی است که وقتی والدینشان را مانند خواهر و برادر یا دوست هم سن وسالشان صدا میزنند، با آنها به همان گونه که با خواهر و برادر یا دوستشان رفتار میکنند، برخورد میکنند و این آغاز ازبینرفتن حرمتهاست.
چه فرزندی کمسن وسال و در مرحله زبان آموزی در خانه داشته باشید و چه نوجوان، باید مسیر اشتباهی را که رفته اید، برگردید و اصلاحش کنید. یادتان باشد گاهی لازم است که از حضور یک مشاور یا روان شناس مجرب در زمینه کودک و نوجوان برای این منظور کمک بگیرید.
در صدا زدن همسرتان و بچهها در محیطهای مختلف سلسله مراتب احترام را حفظ کنید. بچهها باید احترام را عملی در رفتارهای شما ببینند و یاد بگیرند. همچنین سعی کنید هیچ گاه در برابر بچهها یا افراد غریبه همسرتان را با نام کوچک تنها صدا نزنید.
اگر بچه ها، شما یا همسرتان را با نام کوچک صدا میزنند، خیلی واضح و روشن و مهربانانه از انتظاراتتان با آنها حرف بزنید، برای نمونه بگویید: «دوست دارم منو بابا صدا بزنی، این موضوع حس خوبی بهم میده.» یا «دوست ندارم که مادرت رو با اسم کوچک صدا بزنی پسرم. مطمئنم خودشم خوشش نمیاد.»
اگر از صدازدن اسم کوچک همسر یا فرزندتان یا شکسته صدازدن نام آنها تصور صمیمیت دارید، این نوعی راحتی است، نه صمیمیت. پس با ایجاد تغییراتی کوچک در این نوع از صدازدن ها، صمیمیت و احترام را جایگزین راحتی کنید تا بچهها هم آن را بشنوند و یاد بگیرند؛ برای نمونه به جای مریم بگویید، مریمم یا مریم جان.
مادر و پدر خودتان را درست صدا بزنید تا بچهها با دیدن این رفتار شما روش درست برخورد با والدینشان را یادبگیرند. همچنین از واژه مادر و پدر به جای اسم کوچک در مکالمه هایتان با بچهها استفاده کنید، مانند «به مامان بگو گوشی تلفن را بردارد.» یا «با بابا تماس بگیر و این نکته را یادآور شو.»
وقتی بچهها با اسم کوچک صدایتان میزنند، نشنیده بگیرد و پاسخی به آنها ندهید. بهجای آن وقتی درست صدایتان میزنند آنها را کلامی تشویق کنید تا برای جلب توجه شما هم که شده رفتار درست را بیاموزند. یادتان باشد؛ گاهی باید در شیوههای تربیتی خودتان تغییرات جدی ایجاد کنید تا به نتیجه دلخواه برسید.